سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کمی درنگ بایدم ...

 

 

میگن بازم شهید میاد ...

 بسم الله الرحمن الرحیم...

 در لحظه های آخرت ای یاس فاطمه

بوی مدینه می رسد از روضه خوانی ات

از بس که یاد پهلوی بشکسته بوده ای

مویت سپید گشته به اوج جوانی ات

مثل حسن اگر چه ندیدی تو گفته ای   :

مادر... فدای صورت رنگین کمانی ات

رضا رسول زاده

 

 شهادت جواد الائمه جوان رضای آل محمد را تسلیت میگم مارو تو دعاهای خیرتون فراموش نکنید ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

وقتی گفت دارن میان ...

صورتش پر شده بود از حس هایی نا آشنا ...

من چه میدانستم آن روزها خیالیش چه بود ودوستانش چه جنسی ؟؟؟...

پربود از حس هایی متضاد ...

انگار هر حسی ازحواسش اورا به سمتی می کشاند ...

دچاردوگانگی احساس شده بود ...

درحالی که متبسم بود چشمان عاشقش غمی داشتن که یارای نگاه کردن درونشان را از من می گرفت ...

دستانش می لرزید ...

زود باش آماده شدی ؟؟؟الان میرسن ...میخوام زودتر باشم اونجا ...

خیلی ساله لحظه شماری میکنم این روزها را ...

حالا که آمدن ...اینها را اومیگفت ویبارکی باران نگاهش سیل شدو صورتش را غرق کرد ...آب برد ...

بوی خوبی میداد بویی که برایم آشنا نیست اما احساس آشنایی داشت ...

میخواستم ماسک اکسیژنشم بیارم بزارم همراش توی ویلچر ...

اما گفت لازم نیست اونجا تازه جرات نفس کشیدن پیدامیکنم ...

امامن یواشکی گذاشتمش لای وسایلی که دیگر عضوی از بدنش شده بودن ...

وقتی رسیدن او دیگر آن مرد قبلی که میشناختم نبود ...

وقتی یکی از یارانش رادید باز همان سرفه های جان سوز به عیادتش آمدن ...

سیل مردم مرا پرت کردن دوراز او ...فریاد میزدم ...اما صدایم گم بود ...

ازلابلا فقط میدیم که  نفسش نارفیق شده بود باروحش ...

خودم را به زور رساندم بهش  ...

سرش روی پیکر رفیقش بود همانی که هروقت درموردش صحبت می کند باید با اکسیژن به دادش میرسیدم ...

تکانش دادم خواستم اکسیژنو برسونم بهش ...

اما ...

راست می گفت ...

دیگر نیازی به این ماسک اکسیژن لعنتی ندارد ...

او میل سفر درسر داشت ومن حالش را نمیفهمیدم ...

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 فرزند وطنم خوش آمدی ...شهادتت مبارک ...

میگن بازم شهید میاد بو کنی بوی سیب میاد ...

امروز وفردا اکثر شهرهای ایران معطر به عِطر شهید می شوند ...

دل تو دلم نیست که فردا منم باشم توی تشیع ...

دلم میگیره ...حالم خوبه ...حالم گرفتست ...

یاد ماماناشون که میوفتم غمین میشم ...

چه انتظاری که بایند بکشن اما ...

اما اینان عزم بهشت کردنو مادری گمنام  ...

صراط ِ بانوی بالابلندمو پیش گرفتنو میل گمنامی ....

شهید می آید ...

نمی دانم من تورا در گذشته جا گذاشته ام یا تو مرا در اوهامی پوچ رها کردی ورفتی تا به رهایی برسی ...

اما من سرخوشم ازین که باز به دیدارت می روم ...

مراقبول می کنی ...

میگن بازم شهید میاد ...

 تورا گمنام می نامند ...چه می دانند که تو نام آشنا تراز آنهایی ...

دلنوشت :

فردا شهید گمنام بوی الهی بودنشونو باز میان شهری که بوی خاکستر گرفته را عطر محمدی می پاشند ...

خیلی خوشحالم که فردا میتونم زایرشان باشم ...

اونم همزمان با روزشهادت جواد الائمه ...

سلام ماهم به مادرتان برسانید ...

این نوحه ایی که هستو خیلی دوست دارم ...حس غریبی داره ...

       

   « اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق المهدی » 
            « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »


دوشنبه 91 مهر 24 | نظر

 
 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

عطرظهور

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار

پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...

ستارگان دوکوهه

هم رنگــــ ِ خـــیـــآل

هدهد

مرام و معرفت

سه قدم مانده به....

یامهدی

مینای دل

ارواحنا فداک یا زینب

مشکات نور الله

گل خشک

سلام محب برمحبان حسین (ع)

دهکده کوچک ما

اسرا

گرتوبیایی غم از دل برود

نیلوفر مرداب

شعرشاعر

خوش یمن

احرار

اینجا آوایی هست

زهرایی

بهونه جوونی

سربداران 313

مدیریت ...

گل نرگس

آپلودعکس

شعر...

خط...

صیاد لحظه های ناب دیدار

تاآسمان راهی نیست

چش قلمبه ...

دانلود مقاله ، پروژه ...

حدیث اشک

اقیانوس

یاسین مدیا

پایگاه اطلاع رسانی ...

یاران گمنام وبی ادعا ...

شعرو غزل امروز

آرمان های انقلاب

 
 

خبرنامه

 
 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 300569

بازدید امروز :370

بازدید دیروز : 49

تعداد کل پست ها : 424

 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

دانشنامه مهدویت

 مهدویت امام زمان (عج)
 

لوگوی دوستان

 

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin